4ماهگی حلما
چندروزی میشه که از 4ماهگیت میگذره نفس مامان .امشب باباییت منو تورو دعوت کرد باغ زرون که توش کلبه درختی داشت شماهم الان داری نون میخوری اول یه تیکه بهت نون دادم ولی یه. حمله کردیو یه ذونه کامل نون ورداشتی از دستت که میگرقتم و نون کوچیک بهت میدادم بازم نون بزرگه و کامله رو میخواستی. اونشب خیلی خوش گذشت واسه من بیاد ماندنی بود ...
نویسنده :
مامان فاطمه
21:46